يكي از جهانگردان غربي به نام مستر ريتر كه به فاصله كوتاه از ويراني اين حرم، بقيع را ديده، ويراني آنجا را چنين ترسيم ميكند: «چون وارد بقيع شدم، آنجا را همانند شهري ديدم كه زلزله شديدي به وقوع پيوسته و به ويرانه اي مبدّلش ساخته است؛ زيرا در جاي جاي بقيع بجز قطعات سنگ و كلوخ در هم ريخته و خاكها و زبالههاي روي هم انباشته و تيرهاي چوب كهنه و شيشههاي درهم شكسته و آجرها و سيمانهاي تكه تكه شده، چيز ديگري نميتوان ديد. فقط در بعضي از رهگذرهاي تنگ اين قبرستان از ميان اين زبالهها راه باريكي براي عابرين باز نموده اند. و اما آنچه در كنار ديوار غربي بقيع ديدم، تلّي بود از تيرهاي قديمي و تختههاي كهنه و سنگها و قطعات آهن روي هم انباشته كه اينها بخشي از زبالهها و بقاياي مصالح ساختمانهاي ويران شده اي بود كه در كنار هم انبار شده بود ولي اين ويرانيها و خرابيها نه در اثر وقوع زلزله و يا حادثه طبيعي، بلكه با عزم و اراده انسانها به وجود آمده است و همه آن گنبد و بارگاههاي زيبا و سفيد رنگ كه نشانگر قبور فرزندان وياران پيامبر اسلام بود، با خاك يكسان گرديده است.»